عشاق جوان در ساحل چراغ جادو را پیدا کردند
دیو چراغ جادو گفت:اگر آزادم کنید یک آرزوی هر کدام از شما را برآورده خواهم کرد
دختر به چشم های پسرجوان نگاه کرد و گفت:آرزو میکنم تا آخر دنیا عاشق یکدیگر باقی بمانیم
پسر جوان به دریا نگاه کرد و گفت:
من آرزو میکنم دنیا به پایان برسد
آره فاطمه ام اما شما رو به جا نیاوردم
فکر کنم اشتباه شده
خو اینا که نمیشن عشاق که!!
البته پسره طبیعی رفتار کرد
اگه غیر از این رفتار میکرد من تعجب میکردم
عزیزم لینکت کردم
بهله دیگ
عشق جوونی همینه
پسرا هم همینن دیه
منم می لینکمت