آینده

این چند روزه دارم خیلی بهتر از قبل اینده ام  رو  توی دستای خودم میبینم

چند روز دیگه سر کنکور تمام تصمیمای اینده ام رو رقم میزنم

نمیدونم چقدر بتونم خودما نجات بدم و سمت و سوی درستی واسه خودم مشخصم کنم...

راستش نا امید نیستم ولی خب اونجورام امیدوار نیستم

از خدا میخوام کمکم کنه روزای باقی مونده تمام تلاشما بکنم

هعی...

نفسای اخر

این پست یه پست جدیده

اما با حرفای تکراری

دارم درس میخونم 2هفته بود تعطیل بودم

ترازم شد6300 

ولی بیشتر انتظار داشتم

از نفر4ام شهر به نفر5ام نزول کردم

تو کشور400 تو منطقه200

یکی از بچه ها که یکم درسش از من بدتر بود ازم زد بالا

راستش اولش ناراحت شدم و حسودی کردم

ولی بعد چند لحظه به خودم گفتم تو چت شده

تو حسود نبودی تو از پیشرفت دوستات خوشحال میشدی

این شد که سریع به خودم اومدم و شروع کردم به حساب و کتاب کردن درسای خودم و دیگه بیخیالش شدم

........................

امروز با دوستام رفتم تریا تولد مرضیه اونکه دختر ساکتیه

راستش اصی خوش نگذشت

کلی فرمالیته و معمولی و احمقانه و یخ

با توجه به اینکه نه حوصله حرفاشون رو دارم

نه حوصله تیکه هاشون رو دارم

دیگه اعصابما خورد کردن منم یهوووووووو بی اختیااااررر

حرف دلم رو گفتم

مرضیه که باباش جانبازه هی میگفت همه بهم میگن سهمیه داری و ناراحت میشم

منم گفتم

""اگه خیلی ناراحتی میتونستی تو ثبت نام کنکورت سهمیه ات رو ننویسی""

ناراحت شد ولی دیگه درموردش حرف نزد

///////////////////////

تازگیا با دیدن یه عکس نوشته دوباره دلم هوای این اهنگ قدیمی رو کرد

دوباره دل هوای با تو بودن کرده

نگو این دل دوری عشقتو باور کرده

...

از Arash delfan

 تازه دوباره اهنگ fairytale الکساندر ریباک رو دان کردم

از وقتی یادم میاد این اهنگ موردعلاقه ام بوده

هعی یادش بخیر روزایی که با ویالنم ادای الکساندر ریباک رو در میوردم به قول"" بردیا"" ادم مینویسه که یادش بمونه قبلا کی بوده

آبجیم میگه گاهی وقتا خوبه سلیقه تا عوض کنی چرا وقتی از یه چیز خوشت میاد تا اخر عمر فقط همونا دوس داری

بهش میگم وقتی فطرتم یه چیزی رو قبول میکنه دیگه از وجودم بیرون نمیره

ولی در واقع نمیدونم کار درستی میکنم یا نه

پیشرفت

هیی من اومدم

جمعه20فروردین ازمونم 6300شد عکسمم رفت تو سایت درسته میدونم خیلی زیاد نشدم ولی خب خیلی حال داد

چون خیلی وقت بود تکی کانون تراز5900مونده بود

این پیشرفت هیجان اور خوبی بووود

واسم دعا کنید

3ماه تا کنکووووورررر

new year

سلام دوستای گلم

سال نو مبارک 

امیدوارم سال جدید یه سال به یادموندنی واستون باشه

پر از موفقیتای خوشگل خوشگل

منکه خودم واسه همه دوستای کنکوریم دعا کردم

خب بریم سرخاطرات

روز قبل اردو نوروزی به مسئولش گفتم

من رو با یکی از بچه های درسخون  ساکت تحربی بنداز گفت باش

فرداش که رفتم ینی 27ام خیلییی خوشحال شدم چون دقییقاا با همون کسی ک مدنظرم بود هم اتاق شدم

یکی از بچه های تجربی ساکت درسخووون (از بس درس خونده و بیدار مونده پا چشمامش یه گوووود سیاه گنده افتاده)

ولی تویه اتاق 3نفر بودیم

به غیر از من و اون درسخونه یه تجربیه دیگه ام بود اونم درسخونه ولی از من کمتر و هی حرف میزنه از اون زیاااد راضی نیستم

ولی اگ بهش بگم ساکت اروم میشه

بعد از 1روز یهو یکی دیگه اومد شدیم چههههاااااارررر نفر

خییلیی بد بووود اصی دلم نمیخواست

این حدیده خیلی رو مخه هی حرف میزنه هی پر سرو صداس هی وسط درسخوندن ادم سوال میپرسه

و خلاصه از این حرص در اوردنا

روزی ک تازه اومد انقدر گفتم ساکت و جوابشونا ندادم

ک دیگه خیلی کم جرات جیک زدن پیدا میکنن

بقیه بچه ها بهم میگن چجور بین 3تا تجربی میتونی بخونی ههخخ

ک یهو هم اتاقیام میگن چی میگیید این خون مارو کرده تو شیشه ما نمیدونیم چطور باهاش سر کنیم

خلاصه خیلی این زمانا حال میده

جدای از این حرفا تو این چند روز تا حالاش خخیییلیییی خوب درس خوندم و الان  کلی انررژی دارم و شاد و خوشال

تازه وجود اون دختردرسخونه خیلی واسم خوب بوده ولی کار ازش یاد گرفتم مثل اینکه دقییق و سر وقت بیام سر درس و تو شلوغی تمرکز کنم این خیلی خوفه

اونام میگن از تمیز بودن و مرتب بودن و با نظم بودنا یاد میگیریم ○_○

اها یه چیز باحالتر 

مسئول مون ک خیلی خانم خوبیه و دوسش دارم روز اون تو چشمام نگا کرد و یهو گفت من خس میکنم تو رتبه 23 کنکوری

وااای کلی مسخره در اوردم ولی بعدش یهو به سرم زد همین 23رو بکنم هدف

رویاپردازیه میدونم ولی خوبه من به رویاشم راضی ام باعث میشه اونروز یادم بیاد و موتور درسم روشن بشه

اونم حالا ک ریاضی و زبان و عربیم و کم کم به امیدخدا اقتصاد و روانشناسیم داره خوب میشه

دیگه زیاد سرتونا در نیارم

بازم میگم

نوروزتون پیروز

ماجرا

امروز رفتم ثبت نام کردم واسه اردو نوروزی 

توی کانوووون چون از 27ام تا 12ام هست 

تازشم هرچی فکرکردندی من از رو برنامه راهبردی کانون میخونم چرا برم گاج که شبش ازمباحث ازمون گاج ازمون بگیرن

دیگه خلاصه که فاتحه لباس عید رو خوندم و پولشو دادم واسه اردو نوروزی

حالا رفت و آمدما بگو اصی حال ندارم التماس بابام رو بکنم چون زورکی میبرتم

هخخخ خودم پیاده از این ور شهر راه میافتم تا اونور شهر

دیگه بهر حال یه دختر بیشتر تو خونه نداره که

یه چیز باحال تر دیگه

از چندماه پیش قرار بود پدری منو ببره موقع اجیل خریدن و گز خریدن ،واسه خودم شکلااااات بخرررمم 

هیچی دیگه امروز موعدش بود منم تو مغازهه حمله کردم به شکلاتا و کلی شکلات خومشزه خریدم

تااازه یه بسته اختصاصی گز کرمانی((گز اصفهانه ولی فامیل اون که کارخونه زده کرمانی بوده فک نکنید گز مال کرمانه))

داشتم میگفتم یه بسته گز کرمانی 42درصد فووووق بادامی خرید تازه کلی ام بسته اش خوشگل بیتویه نقاشی کلاسیک  چهل ستون روشه

هخخ وفتی رسیدیم خونه همه بیخیال گزهای 18درصد و 28درصد مخلوط (اونام کرمانی)شدند و حمله کردن به گز من 

بی ادبا گز خودم بوووود 

وای نمیدونید چه طعم دلپذیری داااشت 

پیشنهاد میکنم ازشون امتحان کنید طعم بیاد ماندنی ای میشه

دیگه اینکه امروز یهوووویی توی پانل کنکور توی مدرسه متوجه شدیم کارنامه های کنکور آزمایشی ها مون توی پانله (همه بچه های کلاس) هخخ نگین همون المپیادیه که همش وقتی ازش معلما میپرسن فلان درسا چن درصد زدی میگه یه نود و خورده ای هیییچکدوم درساشو بالای 80نزده بود یهو دستش رو شد جلو همه کلی ضایع شد بیچاره ی دروغگو هخخخخ

...................

سرکلاس فلسفه ام 5دق اخر زنگ امتحان گرفت برگه رو سفید دادم نگینم برگشو سفید داد بقیه عین خررر نشستن نوشتن خاک توسرشون ک معلم تونست 5دق اخر امتحان بگیره خااااک 

البته ببخشیدآ