سلااااااااااااااااااااام دوستای گلم
اومدم
خاطره ی معدلم رو بگم
امروز صبح منی که همیشه ساعت 9 از خواب مثل ی غنچه وا میشم
از استرس کارنامه و معدل ساعت7 مثل ی غنچه وا شدم
و هی مامان جونی رو صدا میکردم که بریم کارنامه ام رو بگیریم
هیچی دیگه ساعت 9 که شد رفتیم مدرسه
و
با حیرت تمااااااااااااااااااااااااااااااااام دیدم شدم
نوزده و سی و هفت صدم
19/37
و شروع کردم به ذوق کردن
منم که با مامان خانم سر کارنامه قرار هایی داشتم
،
هیچی دیه رفتیم بازار که به قرار مون برسیم
اما هرچی گشتم جنس مورد نظر را نیاااااااااااااافتم
ولی خب معدلم که خوب شد
-یک بلیط برای جهنم،لطفا
-متاسفم،همه قطار هایی که به جنوب میروند از قبل پر شده اند.
-امشب هیچ وسیله دیگری حرکت نمی کند؟
-یک اتوبوس برای جهت مخالف داریم.
-جای خالی دارد؟
-زیاد.
-مقصد آن خیلی دور است؟
-نه،زیادنه،اما بد نیست یک کتاب خوب همراه داشته باشید.شنیده ام در این سفر آدم خیلی احساس تنهایی میکند.
عشاق جوان در ساحل چراغ جادو را پیدا کردند
دیو چراغ جادو گفت:اگر آزادم کنید یک آرزوی هر کدام از شما را برآورده خواهم کرد
دختر به چشم های پسرجوان نگاه کرد و گفت:آرزو میکنم تا آخر دنیا عاشق یکدیگر باقی بمانیم
پسر جوان به دریا نگاه کرد و گفت:
من آرزو میکنم دنیا به پایان برسد