goldwishes

goldwishes

آنان که بی عاطفه هستند ...روزگاری بسیار عاشق بودند
goldwishes

goldwishes

آنان که بی عاطفه هستند ...روزگاری بسیار عاشق بودند

ماس مالی

رفتیم واسه پسرخاله ها 


1 مرغ عشق همون شلکی خریدیم


خدا کنه متوجه نشن...

دست گل مامان

اول از همه بگم

 

برد تیم والیبال ایران از ایتالیا (تیمی که قهرمان المپیک همون روسیه رو شکست داده)

 

به همه ی ایرانیان به خصوص والیبالی ها تبریک میگم

 

هی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی  یه

 

............................

 

حالا میخوام دست گلی که مامانم به آب داده رو تعریف کنم

 

خاله خانم ما رفتند مسافرت و قبل از رفتن شون

 

 مسئولیت ۲ تا مرغ عشق شون رو به مامانم واگذار کردن

 

،

 

امروز مامان جونی وقتی داشت به قفس پرنده ها رو تمیز میکرد

 

قفس از دیوار افتاد پایین و در قفس باز شد (توی حیاط خونه مون)

 

هر دوتایی شون پریدن بیرون ،یه دونه شون رو گرفتیم

 

دستمم  گاز گرفت

 

ولی اون یکی فرار کرد

 

حالا قراره بریم یکی واسشون بخریم

 

هنوز پسر خاله هام نمیدونن...

با جناق ها

دو باجناق به نام کافی ونعمت سوار یک خربودند


نعمت گفت: اگر یک خر دیگر بود کافی بود


کافی گفت: همین که هست نعمت است.

جوگیرشدنم

من دیروز یه احساس خاص بودن بهم دست داد

چون عمه ام که بندرعباس زندگی میکنن اومدن اصفهان

عمه خانم که 2 تا پسر(محض اطلاع ازدواج کرده اند) و 3تا دختر داره

با یکی پسرها و دوتا دخترها همراه  اهل و ایال شون اومدن

حالا چرا من احساس خاص بودن میکنم

چون وقتی من رو دیدن همشون گفتند وای چقدر ناز شدی

و یه عالمه اعتماد به سقف به من دادند

این پسرعمه ی ما هم 2 تا دختر خوشمل(سحر و درسا) داره

سحر خانم 8 سالشه و چ قیافه ای چ قدی چ رفتاری به من رفته

بلا خره من دختر دایی بابا شم دیه

و

درسا خانومم که  8 ماهه هست یه کوچولو خود شیفته هست که واسه ی افراد خاصی

یه لبخند کوچک میزنه

و دیگه اگر به اون فرد علاقه ی زیادی داشته باشه

طوری میخندد که لثه هاش پیدا بشه

ولی وقتی من باهاش حرف میزدم

اینقدر ذوق میکرد و میخندید

که همه دهنشون باز مونده بود(خودمم شاخ دراورده بودم)

خلاصه همه ی اتفاقات دست به دست هم دادند

و

 من احساس خاص بودن پیدا کردم...

ی روزی میاد



تولد مهدی موعود رو تبریک میگم