بچه ها امروز رفته بودم خرید که گوشی خواهرم زنگ خورد
رفت یه گوشه ای جواب بده منم مشغول خرید بودم
یه دفه دیدم اومده میگه گوشی ت پیدا شده
باید بریم یه عکاسی که آدرسشو داده بگیریمش
زودی خرید کردیم و رفتیم
یه آقایی بود گفت توی تاکسی نشسته بودم
پولم افتاد زیر صندلی دست بردم برش دارم یه دفه یه گوشی اومد توی دستم
بعد هی میخواست مطمئن بشه درسته
میگفت توی همون تاکسیه که زرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدای من ببینید با کیا شدیم 70ملیون
الان 2تا گوشی دارم چون به اون یکی ام عادت کرده ام
دوستان
تلوزیونمون تعمیر شد
رفتن به تمرینای ذوب قطعی شد
برای زانو م نمیرم دکتر چون حتما میگه ورزش رو ترک کن
ولی حرکات ورزشی درمانی برای زانو انجام میدم
کتابای مدرسه ام رو خریدم(دوم ادبیات)
در تدارکات مدرسه به سر میبرم
بعد از اول دبستان این دومین باری هست که میخوام برم مدرسه و دلم براش تنگیده
همین دیگه
امروز وقتی آبجیم از خواب بیدار شد
یهو اومده به من میگه تو دیشب بعد من تلوزیون رو روشن کردی؟
منم به زور و زحمت گفتم نه
بعد گفت وای تلوزیون سوخته
منم گفتم به جهنم بگذار بخوابم
هیچی دیگه الان به اینکه تلوزیون یکی از اعضای خانواده هست پی بردم